بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ سوره مائده آیه 55
(ولی و صاحب اختیار شما فقط خدا و رسول او و مؤمنینی هستند که نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع زکوة میدهند.)
وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ سوره بقره آیه 43
(و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و با رکوعکنندگان رکوع کنید)
یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ سوره آل عمران آیه 43
(اى مریم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوعکنندگان رکوع نما)
در بحث این سه آیه ذکر شده موضوعات مهمی که قابل تأمل و تدبر هستند و ما بندگان را به امری مهم دعوت میکند را باید در نظر گرفت.
آیه 55 سوره مائده: در بحیث نزول این آیه باید گفت که عموم مفسرین و محدثین مانند فخر رازی و نیشابوری و زمخشری و دیگران از ابن عباس و ابوذر و سایرین نقل کرده اند که روزی سائلی در مسجد از مردم سؤال نمود و کسی چیزی به او نداد، علی علیه السلام که مشغول نماز و در حال رکوع بود با انگشت دست راست اشاره به سائل نمود و سائل متوجه شد و آمد انگشتر را از دست او خارج نمود و در همان حین آیه ولایت نازل شد و مسلمین را آگاه ساخت که تنها ولی و صاحب اختیار شما خداوند، رسول او و مؤمنانی هستند که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکاة میدهند.
در بحث دوم: آیه 43 سوره بقره نیز اشاره ای به بندگان دارد که میفرماید نماز را برپادارید و زکات را بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید و در اینجا منظور از رکوع کنندگان با دقت بیشتری دلالت بر اشاره آیه ولایت دارد و همگان را به پیروی از کسی میکند که در رکوع خود به سائل کمک کرد. یعنی ای مردم با رکوع کننده گان رکوع کنید و ولایت علی را بپذیرید. یک سوال اینجا مطرح میشود که چرا اول گفته نشده وارکعی و سپس واسجدی؟ این چه نمازی هست که اول سجده آمده بعد رکوع؟ مگر در نماز ما اول رکوع بعد سجده نیست؟ با تدبر بیشتری در مییابیم که امر خداوند این است که پس از سجده بر او، از رکوع کنندگان پیروی کنیم.
در بحث سوم: آیه 43 سوره آل عمران، خداوند به مریم نیز دستور داده که ای مریم تو هم با رکوع کنندگان رکوع کن پس از سجده خداوند. خب در اینجا مسئله مهمی که باید در نظر گرفت این هست که نماز یهودیان که سجده و رکوع نداره پس چرا خداوند به مریم این کار را امر کرده است؟ در مییابیم که ای مریم تو هم خودت رو برسون به اون رکوع کنندگان، و اون رکوع کنندگان کسی نیست جز قبولیت ولایت علی بن ابیطالب و امامان یازدهگانه بعد از او....
گروه معارف - رجانیوز: حجت الاسلام دکتر حسین سوزنچی در یادداشتی به مناسبت ایام شهادت امیرالمومنین علی علیهالسلام، به بررسی این نکته پرداخته است که آیا نام مبارک امام علی علیه السلام در قرآن کریم وجود دارد یا آنکه پاسخ چیز دیگری است.
به گزارش رجانیوز، حجت السلام سوزنچی در این باره می نویسید:
در میان ما به غلط معروف شده که اسم حضرت علی علیهالسلام در قرآن نیامده است؛ ادعایی که بقدری تکرار شده، همه باور کردهایم و هرجا اسم ایشان را در قرآن ببینیم، آن را ترجمه میکنیم!
در روز ۱۹ رمضان سال جاری در مسجد دانشگاه بوعلیسینای همدان مطلبی درباره اینکه اسم حضرت علی علیهالسلام صریحا در همین قرآنی که در دست ماست آمده، ارائه کردم که به نظرم رسید شاید مفید باشد مستندات آن را در اینجا بیاورم و هدیهای باشد به شیعیان و محبان آن حضرت!
یــــاد ِ تـــــو که می افـتــــ َــم ، می افتــ َ ـــم ...
دارم به مضطر بودن فکر میکنم. به مضطری که شما هستید و من نه. به آن بلاء عظیم که نبودن شماست. به امیدی که قظع شده . به زمینی که با همه فراخیش بر ما تنگ شده است . دارم فکر می کنم به خودم ، به خود ِ مثلا منتظرم. به روزهایی که می گذرد و اصلا یادم نمی آید که بلاء عظیم کدام بود؟! مرد ِ منتظر کیست ؟! و امام غائب کجاست؟! دارم فکر میکنم که اگر همین حالا کسی بیاید بگوید آقا با تو کار دارد رویم میشود بیایم و در پیشگاهت بایستم یا نه ! از خجالت نمی میروم که رو به روی شما باشم و پرونده ام دستتان؟! اصلا زبانی برایم می ماند تا باز هم از این لاف های عاشقانه بزنم یا نه؟! من بایستم آنجا و خاکم به سر که ببینم خاطرتان مکدرشود. دارم فکر میکنم مگر نه این که حاضری اما غائب ، پس چرا حالا شرم نمی کنم از سیاهی پرونده ام؟! حالا چرا نمیمیرم به خاطر دیدگانی که بیشتر گناه آلود است تا چشم به راه تو !! چرا منی که می دانم چقدر نیاز دارم به بودنت ،و گاهی اوقات با همه دوری ام از شما دلم تنگ می شود ، مضطر نمی شوم . دارم فکر میکنم دلم را به کجای این دنیای فانی گیر داده ام که دلم به دلتان راه ندارد که دلم هر جایی شده است . دارم فکر میکنم من ِ روسیاه چه ها نکرده ام که شما گفته اید قدر آب خوردنی شما را نمی خواهیم . دارم فکر میکنم که اگر گوشه ی ِ چشمی به من داشته باشی ممکن است تا وقت ِ آمدنتان همانی باشم که می خواهید ... دارم فکر می کنم به نبودنت که عین بودن است به خواستن های سطحی ام که عین نخواستن است به اللهم عجل فرجهم هایی که زبانیست و عملی که نشان دهنده ی اضطرارم نیست ... دارم فکر میکنم که چقدر از شما دورم اگر نه ...