نبض دلـم کنــار " تــ ــو " آرامــ میزند

با که گویم غم دل جز تـــو که غمخوار منی، همه عـالم اگرم پشت کند یـــار منی

نبض دلـم کنــار " تــ ــو " آرامــ میزند

با که گویم غم دل جز تـــو که غمخوار منی، همه عـالم اگرم پشت کند یـــار منی

می خوام
شعری شوم سپید
تا تـ ــو مرا بسرایی
ای آمیخته در همه لحظه های منـــ
" یا بن الحســن " ... !!!

طبقه بندی موضوعی

همیشه نشسته‌ایم و پشت سر هم برایش «باید» بافته‌ایم. لیست بلند بالایی از «باید»ها ساخته‌ایم تا او بیاید و همه‌شان را به تنهایی بر دوش بکشد و تمام درد‌های جامعه بشری را به تنهایی مداوا کند و تمام انتظارات ما را برآورد.

هر چه فکر می‌کنم یادم نمی‌آید جایی به خودم گفته باشم«آقا از من چه انتظاری دارد؟»

خوب که فکر می‌کنم، می‌بینیم ما شده‌ایم درست لنگه بنی اسرائیلی‌هایی که به موسایشان گفتند: «ما همین جا نشسته‌ایم؛ تو با خدایت برو و دشمنان را از ارض موعود بیرون کن؛ بعد ما می‌آییم و با آرامش در آن سرزمین زندگی می‌کنیم.»

انگار ما هم می‌خواهیم موسایمان را که می‌آید تا نجات‌مان دهد و از چنگال فرعون‌ها برهاند؛ تک و تنها، با خدایش به جنگ‌ها و سختی‌ها بفرستیم و منتظرش بمانیم تا با پیروزی برگردد و یک جهان پر از صلح و آرامش را دو دستی تقدیم‌مان کند.

آیا زمان آن نرسیده است که از خود بپرسیم «او از من چه انتظاری دارد؟»

شاید اگر او را بشناسم، انتظاراتش هم برایم شناختنی شوند:

 او منادی عدالت است؛ پس از من انتظار دارد، در سرزمین کوچک زندگی خودم، به هیچ کس ظلم نکنم؛ حتّی به خودم.

 او میراث‌‌‌‌دار رسالت آخرین پیامبر است. پیامبری که آمد تا دست بشر را در دست سعادت و پرواز بگذارد؛ پس از من انتظار دارد دستم را از دست سعادت بیرون نکشم و به او پشت نکنم و از مسیر رسالت دور نشوم.

 او امام قیام است؛ پس از من انتظار دارد آماده قیام باشم و گوش به زنگ حادثه. نه این‌که جمعه‌هایم را در تب و تاب دنیا در رختخواب فراموشی و بی خیالی به ظهر بسپارم و حتّی به نوای ندبه‌ای دلم را به صدای شیهه اسبی و چکاچک شمشیری وعده ندهم.

 او امام تکامل بشریت است؛ پس از من انتظار دارد در جادة تکامل و صعود راه بسپرم نه در بیراهه نقصان و نزول.

 او ساقی زلال‌ترین آب آفرینش است؛ پس از من انتظار دارد پیاله کوچکم را از گندابه هر بیغوله‌ای پر نکنم و به آلودگی هر فرهنگی در نیالایم.

او امام حکمت و آگاهی و بصیرت است؛ پس از من انتظار دارد از چشمه‌های حکمت‌های آسمانی بنوشم و سرافراز آگاهی‌های متعالی باشم و هر گام زندگی‌ام را با بصیرتی شایسته پیروان او بردارم.

می‌دانم؛ همه این‌ها شوخی هستند. همه این‌ها از دست من بر می‌آیند. امّا نمی‌دانم چرا این حال و هوای بنی‌اسرائیلی این قدر به مذاق‌مان خوش می‌آید؟!

شاید حقّ‌مان است که ما هم مثل بنی‌اسرائیل، این همه سال در بیابان‌های دنیای مادّی سرگردان شده‌ایم و به سرزمین موعود، به مدینه فاضله مهدوی راه‌مان نمی‌دهند!

نمی‌دانم تا کی در این حال و هوا می‌مانیم؛ اما می‌دانم تا خودمان نخواهیم و ندانیم که چه باید بخواهیم، تا دنیا دنیاست، بشر روی آرامش را نخواهد دید.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۵۰
خدیجه خاوری

گردآورنده : حجت الله مومنی
منبع : راسخون
  

پیشگفتار:
 

اوائل سوره هایی چند از قرآن مجید اصطلاحی به نام حروف مقطعه آمده است که در اول بیست و نه (29) سوره از سور قرآن قرار دارد و بیست و شش (26) سوره از این تعداد «مکی» و سه سوره دیگر «مدنی» است .
در مورد این حروف چه در قرآن و چه در احادیث و روایات مطلبی که از حقیقت معنایی این حروف پرده بردارد نیامده است . از این رو همواره به عنوان موضوعی پیچیده باقی مانده و مفسّران قرآن درباره آنها نظریات مختلفی ارائه داده اند . نظر اکثر مفسرین اینست که قرآن به این حروف اشاره صریحی نداشته است و در قرآن کریم یا احادیث نبوی غیر از آنچه یاد شد هیچ نشانه یا حدسی که بتواند بحث پیرامون حروف مقطعه اوایل سوره ها هدفی را مشخص کند وجود ندارد.
البته باید گفت ، صحیح نیست که در قرآن چیزى یافت شود که فهم آن از ذهن ما خارج باشد در صورتى که قرآن در منتهى درجه فصاحت و بلاغت است و رهبر به سوى سعادت و سبب تکمیل نفوس مردم می باشد و آیه آیه 9 سوره بنى اسرائیل« إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ» و آیه 174 سوره نساء می فرماید: « قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً » بمجموع این کتاب شریف اشاره دارد. اگر چه می توان گفت که بعضى از مواقع بنا به اقتضاء حکمت و مصلحت برخى از مطالب در قالب بعضى از الفاظ سر بسته بیان می شود که درک آن بدون دقّت و ضمیمه مطالب دیگر بآسانى میسر نمی گردد.
و به همین دلیل مفسرین برای تحقیق درباره آنها تلاش زیادی کرده اند و به بحر عمیقی داخل گشته اند ‏، حبیب الله نوبخت نویسنده کتاب دیوان دین معتقد است که حروف مقطعه در اوائل سوره ها عنوان مطالب آن سوره هاست البته مختصر و منحوت عنوان . ولی نظریات این عده فقط نظریات فردی است و مورد قبول دانشمندان قرار نگرفته است ‏، از این رو دانشمندان این حروف را جزو اسرار و رازهای پنهانی خداوند می دانند که جز خداوند متعال و راسخین در علم ، کسی به سرّ آن ها آگاهی ندارد و همگی بر این نظر تأکید دارند که خدا به مقصود خویش آگاه تر است.« سرّ من اسرار اللَّه استاثره اللَّه بعلمه »
زان گونه پیام ها که او پنهان دارد*****یک ذرّه بصد هزار جان نتوان داد.

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۰۷
خدیجه خاوری


چو برشکست صبا زلف عنبرافشانش

به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش

کجاست همنفسی تا به شرح عرضه دهم

که دل چه می‌کشد از روزگار هجرانش
۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۳
خدیجه خاوری

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ


إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ سوره مائده آیه 55

(ولی و صاحب اختیار شما فقط خدا و رسول او و مؤمنینی هستند که نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع زکوة میدهند.)


وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ سوره بقره آیه 43

(و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و با رکوع‏کنندگان رکوع کنید)


یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ  سوره آل عمران آیه 43

(اى مریم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع‏کنندگان رکوع نما)


در بحث این سه آیه ذکر شده موضوعات مهمی که قابل تأمل و تدبر هستند و ما بندگان را به امری مهم دعوت میکند را باید در نظر گرفت.

آیه 55 سوره مائده: در بحیث نزول این آیه باید گفت که عموم مفسرین و محدثین مانند فخر رازی و نیشابوری و زمخشری و دیگران از ابن عباس و ابوذر و سایرین نقل کرده اند که روزی سائلی در مسجد از مردم سؤال نمود و کسی چیزی به او نداد، علی علیه السلام که مشغول نماز و در حال رکوع بود با انگشت دست راست اشاره به سائل نمود و سائل متوجه شد و آمد انگشتر را از دست او خارج نمود و در همان حین آیه ولایت نازل شد و مسلمین را آگاه ساخت که تنها ولی و صاحب اختیار شما خداوند، رسول او و مؤمنانی هستند که نماز را برپا میدارند و در حال رکوع زکاة میدهند.

در بحث دوم: آیه 43 سوره بقره نیز اشاره ای به بندگان دارد که میفرماید نماز را برپادارید و زکات را بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید و در اینجا منظور از رکوع کنندگان با دقت بیشتری دلالت بر اشاره آیه ولایت دارد و همگان را به پیروی از کسی میکند که در رکوع خود به سائل کمک کرد. یعنی ای مردم با رکوع کننده گان رکوع کنید و ولایت علی را بپذیرید. یک سوال اینجا مطرح میشود که چرا اول گفته نشده وارکعی و سپس واسجدی؟ این چه نمازی هست که اول سجده آمده بعد رکوع؟ مگر در نماز ما اول رکوع بعد سجده نیست؟ با تدبر بیشتری در می­یابیم که امر خداوند این است که پس از سجده بر او، از رکوع کنندگان پیروی کنیم.

در بحث سوم: آیه 43 سوره آل عمران، خداوند به مریم نیز دستور داده که ای مریم تو هم با رکوع کنندگان رکوع کن پس از سجده خداوند. خب در اینجا مسئله مهمی که باید در نظر گرفت این هست که نماز یهودیان که سجده و رکوع نداره پس چرا خداوند به مریم این کار را امر کرده است؟ در می­یابیم که ای مریم تو هم خودت رو برسون به اون رکوع کنندگان، و اون رکوع کنندگان کسی نیست جز قبولیت ولایت علی بن ابیطالب و امامان یازده­گانه بعد از او....

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۵
خدیجه خاوری

گروه معارف - رجانیوز: حجت الاسلام دکتر حسین سوزنچی در یادداشتی به مناسبت ایام شهادت امیرالمومنین علی علیهالسلام، به بررسی این نکته پرداخته است که آیا نام مبارک امام علی علیه السلام در قرآن کریم وجود دارد یا آنکه پاسخ چیز دیگری است.

به گزارش رجانیوز، حجت السلام سوزنچی در این باره می نویسید:

در میان ما به غلط معروف شده که اسم حضرت علی علیه‌السلام در قرآن نیامده است؛ ادعایی که بقدری تکرار شده، همه باور کرده‌ایم و هرجا اسم ایشان را در قرآن ببینیم، آن را ترجمه می‌کنیم!

در روز ۱۹ رمضان سال جاری در مسجد دانشگاه بوعلی‌سینای همدان مطلبی درباره اینکه اسم حضرت علی علیه‌السلام صریحا در همین قرآنی که در دست ماست آمده، ارائه کردم که به نظرم رسید شاید مفید باشد مستندات آن را در اینجا بیاورم و هدیه‌ای باشد به شیعیان و محبان آن حضرت!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۲۹
خدیجه خاوری

یــــاد ِ تـــــو که می افـتــــ َــم ، می افتــ َ ـــم ...


دارم به مضطر بودن فکر میکنم. به مضطری که شما هستید و من نه. به آن بلاء عظیم که نبودن شماست. به امیدی که قظع شده . به زمینی که با همه فراخیش بر ما تنگ شده است . دارم فکر می کنم به خودم ، به خود ِ مثلا منتظرم. به روزهایی که می گذرد و اصلا یادم نمی آید که بلاء عظیم کدام بود؟! مرد ِ منتظر کیست ؟! و امام غائب کجاست؟! دارم فکر میکنم که اگر همین حالا کسی بیاید بگوید آقا با تو کار دارد رویم میشود بیایم و در پیشگاهت بایستم یا نه ! از خجالت نمی میروم که رو به روی شما باشم و پرونده ام دستتان؟! اصلا زبانی برایم می ماند تا باز هم از این لاف های عاشقانه بزنم یا نه؟! من بایستم آنجا و خاکم به سر که ببینم خاطرتان مکدرشود. دارم فکر میکنم مگر نه این که حاضری اما غائب ، پس چرا حالا شرم نمی کنم از سیاهی پرونده ام؟! حالا چرا نمیمیرم به خاطر دیدگانی که بیشتر گناه آلود است تا چشم به راه تو !! چرا منی که می دانم چقدر نیاز دارم به بودنت ،و گاهی اوقات با همه دوری ام از شما دلم تنگ می شود ، مضطر نمی شوم . دارم فکر میکنم دلم را به کجای این دنیای فانی گیر داده ام که دلم به دلتان راه ندارد که دلم هر جایی شده است . دارم فکر میکنم من ِ روسیاه چه ها نکرده ام که شما گفته اید قدر آب خوردنی شما را نمی خواهیم . دارم فکر میکنم که اگر گوشه ی ِ چشمی به من داشته باشی ممکن است تا وقت ِ آمدنتان همانی باشم که می خواهید ... دارم فکر می کنم به نبودنت که عین بودن است به خواستن های سطحی ام که عین نخواستن است به اللهم عجل فرجهم هایی که زبانیست و عملی که نشان دهنده ی اضطرارم نیست ... دارم فکر میکنم که چقدر از شما دورم اگر نه ...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۸
خدیجه خاوری

در این شبِ ظلمانیِ پیکار... با این همه مصائبِ خونبار...
تا نیایی، کی شوند بیدار؟ یک دنیا گرگِ خفته و خونخوار...


شاعر نیستم تا تو را، بسرایم اما...
این روزها که با خون، مشقِ عشق در دمشق می نگارند...
این روزها که هر نسیم از عطرِ رایتی بر فراز گنبد؛ خبر می آورد...
و این دست و چشم ها که تو را در انتظارند...
و خون های سرخ، که بر کرانه های جاودانگی ندا سر می دهد...
همه تو را می خوانند،
تا طلوع صبحِ آمدنت را، به افق عاشقی،
از مناره های سپیده ی سحر، اذان دهند به شیدایی...
و به گوش آفتابِ رویت برسانند که...
دلدار ما بیا، دنیایِ ما ابریست...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۸
خدیجه خاوری


به کدام دل صبوری کنم ای نگار بی تو؟؟


اللهم عجل لولیک الفرج

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۳
خدیجه خاوری


دلبسته ی دنیا
کجا دلبسته شود بر تو . . . ؟!
سیدی، أخرج حب الدنیا من قلبی+

پ.ن: هنوز برای دنیا ناراحت می شوم ...
کاش چنین نبود
کاش لایق حضور تو در دلم بودم
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۱۵
خدیجه خاوری


سّر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست

ورنه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا

کاش در نافله ات نام مرا هم ببری

که دعای تو کجا، عبد گنهکار کجا

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۵
خدیجه خاوری