بنا به نقل مفسرین و مورخین عامه و خاصه آیات زیادی (بیش از سیصد آیه) در باره ولایت علی علیه السلام و فضائل و مناقب آنحضرت در قرآن کریم آمده است که نقل همه آنها از عهده این کتاب خارج است لذا ما در اینجا فقط به نقل چند مورد از کتب معتبره اهل سنت اشاره مینمائیم .
دیگر زمین هیچ وقت چنین مجلس ذکری به خود نخواهد دید
و آسمان هیچ وقت چنین مناجاتی نخواهد شنیدحتی وقتی که آقا بیاید...
تو دعا بخوانی و زینب گریه کنددو امام معصوم ، عباس، علی اکبر؛
قاسم ، عبدالله...با تو زمزمه کنندرباب، دخترش را کنار دست نشانده
و شیرخواره اش را در آغوش کشیده باشد وهم نوای تو اشک بریزد...
دیگر هیچ وقت هیچ وقت تکرار نمی شود...
گفتی: الحمد لله الذی لیس لقضائه دافع
خدایا!من با پای خودم آمده ام که ذبح عظیم تو باشم نکند
بلاهای کربلا را از من دفع کنی... می دانستی همه ی دارو ندار خدا تویی
می دانستی محبوب نازک دل تو دل این را ندارد
این بار به تیغ اجازه ی بریدن بدهد...
گفتی خدایا تو قبلا
هم رفیق و دوست و خلیل و کلیم داشته ای
اما حساب حسین با همه ی اینها فرق می
کند
یا مقیّض الرّکب لیوسف فی البلد القفر و مخرجه من الجُبّ و جاعله
بعد العبودیّة ملکایا رادّه علی یعقوب بعد
أن ابیضّت عیناه من الحزن فهو کظیمیک
وقت مرا از گودی
قتلگاه بیرون نیاوری بگذار گرگ های آل ابوسفیان
و شاید این ها را می گفتی که زینب هم
بشنود : یا رادّه علی یعقوب
و ممسک یدی ابراهیم عن ذبح اسماعیل بَعد کبر سنّه ...
عاطفه ی تو که از
ابراهیم کمتر نیست حسین (ع)!
از تو هم سنی گذشته
جوان تو کمتر از اسماعیل دلبری نمی
داند
حتی طفل شیر خواره ات ...
شاید این ها را گفتی که علی اکبر هم
بشنود
که رباب هم...
یا من فلق البحر لبنی اسرائیل فأنجاهم...
و توی دلت می گفتی عباسم
این بار قرار نیست دریایی شکافته شود و کسی راه باز کند
******
گفتی:یا من دعَوتُه مریضا فشفانی و عریانا فکسانی
و جائعا فأشبعنی و عطشانا فأروانی
خدایا! تو زیاد به حسینت مهربانی کرده ای...
زیاد گرسنگی و تشنگی اش را رفع کرده ای...
این یک بار تشنگی حسینت را طاقت بیاور... حسین تو کسی نیست که
کسی از پیش او دست خالی برگرددبگذار این بارپیراهنش را هم...
گفتی:فبأیّ شیء أستقبلک یا مولای أ بسمعی؟أم ببصری؟ام بلسانی؟
أم بیدی؟أم برجلی؟ألیس کلها نعمک عندی و بکلّها عصیتک ؟
خدایا !زبان حسین (ع) خشکیده باشدچشم هایش سیاهی برود
همه جایش قطعه قطعه شده باشدحسین را می بخشی؟
*******
گفتی:اللهم إنّک یجیب المضطروتکشف السّوء و تغیث الکروب
وتشفی السقیم وتغنی الفقیر و تجبر الکسیر و ترحم الصغیر
و تعین الکبیرولیس دونک ظهیروأنت العلی الکبیر المطلق المکبل
الاسیریا رازق الطفل الصغیریاعصمة الخائف المستجیر
خدایافقط یک چیزهست
که حسین هم طاقت دیدنش راندارد.
به بچه های کوچک حسین (ع)
وقتی ازوحشت بین آتش هامی دوندخودت رحم
کن
زینب راخودت یاری کن
آخرآنهاکسی راجزتوندارد
گفتی یا اجود الاجودین و اکرم الاکرمینالیک اقبلنا موقنینو
لبیتک الحرام ءامّین قاصدین فاعنّا علی مناسکناو اکمل لنا حجّنا...
خدایا هنوز حج حسین تمام نشده...هنوز حسین (ع) قربانی هایش را نداده...
کمکش کن که...
*******
راوی می گوید: حسین به اینجا که رسید از چشم های زیبایش
مثل دو مشک ، اشک سرازیر بود:
یا اسمع السامعین هرچقدر دوست داری مناجات حسینت را گوش کن
یا ابصر الناظرین سیر حسینت را تماشا کن!
یا رب یا رب یارب...
راوی می گوید حالا دیگر صدای گریه ی اهل بیت هم به آسمان بلند شده بود...
فکر کن...با هرکدام از این صداهای گریه باید یک بار جدا عرفه خواند...
صدای گریه ی عباس...صدای گریه ی زینب ...صدای گریه ی رباب..
.صدای گریه ی قاسم ...صدای گریه ی عبدالله...
صدای گریه ی علی اصغر...
راستی !
چقدر جای حر خالی بود