مدیریت زمان شخص منتظر
عُمرمون و زمانمون رو از دست می دیم غافل از اینکه به اماممون میگیم امام زمان، صاحب الزّمان، ولیِ عصر. ما همیشه گُمِ در زمانیم. ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست. از مدیریتِ برکتِ زمان، سکولارا هیچی حالیشون نمیشه. از لیلة القدر خیر من الف شهر چیزی نمیفهمند. قرار گرفتن در یک مکان خاص و یک زمان خاص، یک خواسته ی خاص و یک نیاز خاص در تو به وجود میاره که مورد اجابت قرار میگیره که زندگیت رو کن فیکون میکنه. علّامه طباطبائی(ره): «من 12 سال از عمرم در نجف بودم، 12 روز تعطیل بودم»؛ عاشورا؛ تازه اونم روز برکت دادنِ. اگه تو این حوزه شیش دونگ نباشی، همه ازت سوء استفاده میکنند، زمانِ شما رو میخرن برای کارای خودشون. طرف دلش گرفته، چرا شما باید وسیله ی دل خالی شدن او بشی؟ بِره یه کارِ دیگه کنه؛ بله! مشکلِ یه مسلمان، مشکل تو هم هست؛ ولی باید ارزششو داشته باشه؛ فراموش نشه مهمترین فرد در عالم هستی بعد از ولیِ زمان، خودِ تویی. اصلاً ولیِ زمان و ولیِ معصوم رو میخوای برای خودت، برای رشد و تعالی، تا با سرعت و بهره وریِ زیاد و با شیب تند به سمت او صعود بکنی. زمانی رو میخوای بذاری برای هدایتِ یه فردی، میبینی هدایت شدنِ آن فرد، داره عاملِ هدایت رو از تو دور میکنه، به دَرَک، ولش کن. من احساس میکنم با یه آدمِ مشکل دار اگه برم بچرخم که او را هدایت کنم، خودش باعث میشه که من مشکل دار بشم، چون احتمالش هست، دفعِ خطرِ احتمالی میکنم. با مدیریتِ زمان، زندگی و ازدواج و مطالعه تون، برخورد با رفقا و همه چی تون درست میشه. بفهمید چرا گفت: «وَالعصر إنَّ الإنسانَ لفی خُسر». در شبی یه قافله داشت میرفت، تاریک مطلق بدون ماه، گفتند از ریگِ بیابان جمع کنید. یه عدّه، اندکی جمع کردند. صبح شد. هر دو گروه ضرر کردند. اوّلیِ، که چرا جمع نکردیم؛ دومیِ، که چرا بیشتر جمع نکردیم. حدّاقل باید به 4 زبونِ دنیا تسلّطِ کامل میداشتم، و کاملاً شدنیِ. حاسِبوا قبلَ أن تُحاسبوا. مرگ، آخرِ ماجراست. برگِ عیشی به گورِ خویش فرست / دیگران نفرستند تو پیش فرست: داستانِ وقف باغ پدر و خرمای خشکیده. کائنات، زمین و زمان برای تو آفریده شده، برای تو یک نفر. تو استعداد خلیفةالله شدن رو داری. تو استعداد این رو داری که خدای تو بهت بگه صَنَعتُکَ لِنَفسی، تو را برای خودم آفریدم. تو استعدادِ این رو داری که به مرحله ای برسی که امام زمان تو، گریه کنه از دوریِ تو. یک شیعه ی اثنی عشری چون نعمتِ ولایت بهش داده شده، چند دَه برابر باهاش حساب میکنند. یک شیعه ی اثنی عشری و اصلاً ذرّیه ی حضرت ابراهیم(ع) مستعدّند. خدا حتّی به لحاظِ نژادی به این نژاد لطف کرده، یعنی بهره ی هوشی بیشتر داده. گفت تو برای رسیدن به این خواسته ها و اینکه قومِ برگزیده باشی و ظهور رقم بزنی، نیاز به این داری که یه سِری استعدادهای درونی هم داشته باشی: استعدادِ هوشیِ تو، استعدادِ فیزیکیِ تو، استعدادِ سرزمینیِ تو؛ چی دیگه باید به مسلمونا میداد. جمعیت جوان زیاد. از 4 چیز در اون دنیا سؤال میشه، اوّلیش از عمرتونِ: داستان یخ فروش و فخر رازی. دومین سؤال از جوونیِ شماست، چون بیشترین استعدادها تو این زمانِ، حتّی برای رسیدن به خدا. آرمانگرایی جوون از همه بیشترِ. مهدویت یک آرمان و هدفِ عالیِ. این هدف عالی فقط در بستر فکری یک جوان خوب شکل میگیره. سؤال بعدی از مالِ که از کجا آوُردی و چجوری خرج کردی. این سه سؤال زیرگروهِ یه سؤال اصلیِ: اهل بیت(ع). امیر مؤمنان(ع): المرءُ ابن زمانه. نه تنها زمان، بلکه زمانه رو باید بشناسی. باید در یک تایم محدود، برنامه ریزی کنیم برای یک ابدیت.امام سجاد(ع) رو انگشترشان: مرگ، در قنوت میچرخوند مرگ رو نگاه میکرد. شبِ جمعه ها یا اوقات فراغت برید بهشت زهرا، از مرده ها یاد کنید، ازتون یاد میکنند. یاد بگیرید با یه تیر چند نشون بزنید.اگه قرارِ اماممون رو نبینیم و نرسیم، مؤمن به طوفان و کشتی نوح(ع) بمیریم. قرآن همش میگه تذکّر: برگ درختانِ سبز در نظر هوشیار / هر ورقش دفتری است معرفت کردگار. زمان، قابل بازگشت نیست، سرمایه ایِ که رفته. زمان گذرش احساس نمیشه چون پیوستگی و مداوت داره. مهمترین عنصری که ابلیس بر روی اون کار میکنه زمانِ. ابلیس موجودی بسیار زمانشناسِ: برا جوونی یه جور وسوسه، برا نماز صبح یه جوری ... . مدیریت زمان به معنای این نیست که ما سوارِ زمان بشیم، نشدنیِ؛ به معنیِ اینِ که بهره وریِ کامل و حدّاکثری داشته باشیم برای رسیدن به تعالیِ اخروی و سعادتِ دنیوی و اخروی.
مزایای مدیریت زمان
1و2. ایجاد انگیزه و احساس مطلوبیت: احساس مفید بودن و سوار بر کار بودن میکنه.
3. دستیابی به خلّاقیّت: کسانی که دنبالِ زمانِ اضافی بودند، خلاقیت به خرج دادند: داستان گوتنبرگ و اختراع ماشین چاپ.
4. ایجاد تعادل میانِ وظایف گوناگون: آدمی که مدیریت زمان داره، همه کاراش انجام میشه.
5. تسریع در کسب و رسیدن به اهداف: عدم اطّلاعات، اتلافِ زمان به همراه داره. کسانی که تسریع در رسیدن به اهدافشون ندارند، به خاطر اینِ که همه کاره و هیچ کاره اند، تو همه ی کارا سَرَک کشیده ولی هیچکدوم رو یاد نگرفته. اگه 5 سال پیش هر 2 روز 1 کلمه ی انگلیسی حفظ میکردید، ... ، از همین الآن شروع کنید. آدم با هزار تا کلمه میتونه حرف بزنه تو یه زبان، با دوهزار تا خوب حرف میزنه.
6. تشخیص اولویت ها: آدمی که همه چی براش مهم باشه یعنی اصلاً کار مهمی نداره.
7. حذف امور و کارهای زاید: نه اینکه الزاماً اون کار بد باشه؛ هزینه-فایده میکنه، نمی صرفه.
8. نظم یافتن امور: بی نظمی اتلاف وقت میاره و بی زمانی بی نظمی میاره(برگشت پذیر). یه آدم بی نظم، دنبال همه چی باید بگرده.
9. الگو شدن برای دیگران: میگن نگاه کن فلانی رو، یاد بگیر، کاراش حساب کتاب داره. آدم شاخص میشه، تو چشم میاد. عزّت پیدا میکنه. نظم زیبایی میاره. یکی از بدترین بدترین مسائلی که مردم رو از شما بیزار میکنه، بدقولی تونِ. قولی دادم، زمانی رو در نظر گرفتم، نتونستم مدیریتش کنم، از دست رفته؛ معروف میشه به دروغگو.
10. رسیدگی به همه ی امور مهم زندگی.
11و12. آمادگی داشتن برای شرایط بحرانی و به استقبال کارها رفتن: آدمی که مدیریت زمان داره عاجز نمیشه هیچوقت. هر شرایطی براش پیش بیاد، قبلاً فکرشو کرده، چون یه فرصت برای تفکر و آینده نگری داره؛ یک فرصتی گذاشته برای «اگرهای درست»، نه «اگرهای نادرست»، برای آینده ی درست. نیم ساعت زودتر میرسی: سخنرانیمو آماده کنم، کتاب جیبی مطالعه کنم، ... .
13. رفع حواس پرتی و کمک به حافظه: آدمی که زمانش مدیریت داره، نظمِ زمانی پیدا میکنه؛ خودش حواسش هست،شرطی میشه برای کاراش، نمازش دیگه یادش نمیره. حواس پرتی نداره، مردم از دستش ناراحت نمیشن. حرفِ همیشگیِ «آخ یادم رفت».
14. بالا رفتنِ ضریبِ بهره وری: خواب تو کشورِ ما زیادِ؛ خواب بالاتر از 6 ساعت، هر چی بخوابی باز همینطور خوابت میاد و خواب ساعت هفتم و ساعت هشتم، اثری که در تو نداره، کاهش حافظه هم داره؛ مریضی و کسالت و تنبلی میاره.
15. امکان پیشرفت و بهره بردن از روش های جدید و نوین: این مورد، فقط برای کسیِ که مدیریت زمان داره: آزمایش ادیسون در قطار.
اگه برای هر دقیقه یه دلار در نظر بگیریم، کشتنِ وقت کشتنِ هزینه نیست، خودکُشیِ. وقتم برام مهمِّ، من یه رُبع در خدمت شما هستم؛ میگن خودشو میگیره، بذار بگن. امام علی(ع): المرءُ ابنُ اسّاعة. ساعت یعنی لحظه. إنَّ عمرک وقتک الّذی أنت فیه. امیر مؤمنان(ع): عُمرِ تو، مُهرِ سعادت توست و سعادتِ تو در گروِ اوست اگر، آن را در راه طاعت پروردگار مصرف کرده باشی. امیر مؤمنان(ع): اغتنم الفرصة قبل أن تکونَ غصّة. فرصت یعنی همون چیزی که داری؛ ما چیزی تحتِ عنوانِ شانس نداریم. شانس مالِ سکولارها و لائیک هاست. ذیل آیه ی شریفه ی «وَ ابْتَغ فِیمَا ءَاتَاک اللَّهُ الدَّارَ الاَخِرَةَ وَ لا تَنس نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیَا ...»(قصص/77) از امیر مؤمنان سؤال شد. حضرت فرمود: این آیه یعنی و لا تنسَ صحتک و قدرتک و فراغک و شبابک و نشاطک أن تَطلُبَ به الآخرة. اگه میخوای ارزش 10 سال رو بفهمی، برو از کسی که از همسرش جدا شده بعدِ 10 سال عمر بپرس؛ ارزش 4 سالو از یه فارغ التّحصیل؛ 2 سالو از یه سرباز؛ 1 سالو از یه دانش آموز تجدیدی؛ 9 ماهو از خانم باردار؛ 1 ماهو از مادری که نوزادش زودرس به دنیا میاد میمیره؛ 1 هفته رو از سردبیرِ یک هفته نامه؛ 1 روزو از روزنامه؛ 1 دقیقه رو از کسی که از پرواز جا مونده؛ دکتر میگه اگه یه دقیقه زودتر میرسوندی زنده میموند؛ 1 ثانیه رو از کسی که از تصادف جونِ سالم بِدَر میبره؛ کمتر از ثانیه رو از قهرمان المپیک. بررسیِ دانشمندان در یه عمرِ 60 تا 70 ساله: 8 روز از عمر صرفِ بستنِ بند کفش. 1 ماه واسه انتظار سبز شدن چراغ راهنمایی و رانندگی، ذکر بگو، نو دلت بگو، رفتار مردمو آنالیز کن. گرفتن شماره ی تلفن: 1 ماه. 3 ماه از عمر آپارتمان نشینها در آسانسور، در شهرای بزرگ. مسواک زدنِ عادی: 3 ماه. انتظار برای آمدن اتوبوس: 5 ماه. استحمام: 6 ماه تا 1 سال. خوردن و آشامیدن: 4 تا 5 سال. تماشای تلویزیون: 10 تا 15 سال، سریالای تکراری و ... ؛ الآن اینترنت زیاد شده، تلویزیون کم شده. از 4 تا سؤالِ اون دنیا، 2 تاش عمر و جوانیِ. 20 سال از 60 سال: خواب. اگه طرف از خوابِ روزش 1 ساعت کم کنه، چقدر میُفته جلو.
دزدهای وقت
مراقب دزدهای وقت باشید: عادات غلط، نظم نداشتن، یادداشت نکردن و ... . کار شیطون، دزدیدن وقتِ ماست. حالا 10 دقیقه بخواب، حالا 8 بشه 8 و ربع.
مهم ترین دزدهای وقت:
1و2. نداشتن سُؤل و اُمنیه: امنیه(هدف فرعی) رو میخواهیم برای سؤل(هدف اصلی). امنیه های حضرت موسی(ع): ربّ اشرح لی صدری ... هارون اخی؛ همه ی اینا لک یا الله.
3. داشتن عادات غلط: عادات غلطِ زیاد خوابیدن، زیاد خوردن، زیاد برای قضاء حاجت در دستشویی ماندن و ... .
4. بی نظمی.
5. بی برنامگی: از دزدهای حرفه ایِ وقت.
6. خوابِ زیاد: مبتلی بهِ. خون کثیف باعث خواب زیادِ، حجامت واسه سر حالی. هر چی بخوابی خواب میاره.
7. مکالمات اضافی و غیر ضروری و پُر حرفی: تلفن و گوشی. هدف داشته باشید از صحبت.
8. سؤالات بی جا: بخش عمده ای از مکالمات مالِ سؤالات بی جاست: «خوب، دیگه چه خبر؟».
9. عدمِ واگذاریِ کارها به دیگران: طرف همه ی کارها رو میخواد خودش انجام بده، تخصّص نداره، هم وقت خودشو میگیره هم وقت بقیه رو.
10. عدم مشورت با افراد خِبره: نیم ساعت وقت میذاری واسه استشاره، عوضش بابتِ این 30 دقیقه، 30 سال از عمرتو خراب نمیکنی. سراغ متخصّص هم میری. یه استشاره داریم، یه استناره، یه استخاره. استناره نوریِ که خدا تو دلتون میندازه، الهام و وحی الهی. استشاره از همه بهتره چون استناره رو ما زیاد قدرتِ تشخیص در موردش نداریم. مشورت گرفتن از افراد متخصّص، از مجتهدین هر حوزه. یه جاهایی که مشورت میکنی، دو دل هم میمونی، باید بری سراغ استخاره؛ کاملاً با چیزی که ما میدونیم تفاوت داره. استخاره، خیریِ که خدا میخواد: داستان امام صادق(ع) و تاجر با سه برابر سود.
11. شرکت تو جلسات اضافی، مباحث غیر ضروری و بعضاً مُفسد: جلسه ی هیأت تموم شده، میشینیم میخندیم هِرهِر کِرکِر؛ یه قرون نمیَرزه اون هیأت. تو این جلسات و گعده ها نمونید. قدرتِ بلند شدن داشته باشید، قدرتِ کندنِ از اون تعلّقاتی که میخوای پیشِ رفیقت باشی، بلند شو برو، کار و زندگی داری، بگو من کار دارم ببخشید؛ بر عکس این جور آدما وجهه ی خاصّی دارند، بقیه دوست دارند با اینها حرف بزنند جلسه بذارند.
12. دیدارهای بدون برنامه و مراجعاتِ نا به هنگام: همه رو کات کنید، حتّی المقدور. یه موقع واجبِ، مهمون میاد، حبیبِ خداست، واسه تقرّب الی الله. یهویی یه نفر اومده، آقا شرمندتم، من وقت ندارم، ببخشید؛ حتّی مهمونِ ناخونده اومده، بقیه نشستند، تو دیگه چرا میشینی؟ یه رُبعی بشین، من امتحان دارم باید پاشم درس بخونم، عذر میخوام، قبلاً اینو بستم بدقول میشم. اونم خودش میفهمه که دفعه ی بعد ... . زنگ بزن بگو بعد از ظهر میرسم، از این ساعت تا این ساعت؛ شرعاً باید تا این ساعتشو بگی؛ شامم نمیام باید بگی.
13. پرداختن به اهداف جزئی و غیر مهم: باید اولویت بندی کنید. قشنگ باید یه برگه کاغذ داشته باشید؛ کارای مهم من در طول روز: 1. عبادت 2. تفریح 3. استراحت 4. کار ... . بقیه ی چیزا میشه کارای غیر مهم. به کارایی که دوست دارید، لذّت میبرید، برسید.
14. زود آمدن و دیر رفتن تو جاهایی که جا داره: سینِ برنامه رو چیدند، از اینجا تا اینجاش به دردِ من میخوره، این تایمو میام استفاده میکنم، البته اگه میشه و رفت و آمدم آسیب نمیزنه به جمعیت.
15. زمانِ صرف غذا: تبدیل غذا خوردن به جلسه ی صله ی ارحام: با خانواده، دوستان. گوش کردنِ فلان مطلب، اخبار. جلسه ی ناهارِ کاری، صبحانه ی کاری.
16. گفتگوهای خصوصی و دوستانه: 60، 70 درصدش اضافیِ، بریزید دور. اون دوست به دردِ تو نمیخوره. اگه درد دل داری باید به وقتش انجام بدی با خدای خودت، با پدر و مادر خودت.
17. مطالعه ی کتب و مجلات غیر مفید: مجلاتِ آشغال، شایعه ی ازدواجِ فلانی با بهمانی. اس ام اس خوندَنای بیخود. بعضی ها فکر میکنن من خیلی کتاب میخونم، اصلاً اینطور نیست؛ من کتاب به اندازه میخونم و کتابِ مفید میخونم؛ یعنی کتابو باید بدونم چه کتابیِ، سفارش شده باشه، همه ی کتاب هم بعضاً نمیخونم، کتاب هست باز میکنم، فهرستشو نگاه میکنم، میگم نسبت به این مطلب و ... آگاهیِ کامل دارم، این تیکه ی 10 صفحشو میخونم؛ کتاب بوده من فقط یه صفحشو خوندم، بقیش برای من مفید نبوده. کتاب بوده دیدم، آدرسشو برداشتم، از صفحه ی اوّلش عکس گرفتم بعداً خریدم مطالعه کردم؛ تمامِ مطالبش برام اهمیت داشته.
18. وسواس و تکرار کارها: آدم وسواس، عبد ابلیسِ. وسواس هیچوقت پایان نداره. 2 بار چِک کردن خوبِ. امّا نه 7 بار و 10 بار.
19. عدم دقّت تو انتخابِ ابزارِ کارآمد برای رسیدن به هدف: امام خمینی(ره)، از نجف به کربلا: بهترین ماشینتونو بفرستید. حکایت نجّارِ و ارّه. یه بار آدم هزینه میکنه، یک بار آدم هزینه میکنه، هزینه ی وقت و سرمایه، یه ابزار درست انتخاب میکنه، بعد راحت کارشو انجام میده.
20. انتخاب راه های دور و نامناسب: چه راهِ زمینی، چه راه در رسیدن به هدف.
21. عدم محاسبه ی هزینه-فایده ی برخی از کارها.
22. رفت و آمدهای غیر مفید: با یه بار سفر، چند کارِتون رو انجام بدید. داشتن لیست. سپردن کارها به بقیه.
23. تسویف: از دزدهای حرفه ایِ.یکی از کارای ابلیس تسویفِ. طرف وقت هم میذاره، یه خُرده پیش میره، به یه مشکل میخوره، دیگه حلّش نمیکنه، حالا ولش کن دوباره یه جلسه واسه این میذاریم؛ نه! به فردا ننداز. امیر مؤمنان(ع): اگه از یک کاری احساس خطر کردید، برید تو شکمش.
24. شتابزدگی تو کارها: عجله داره، خوب برنامه ریزی نمیکنه، وسایلو آماده نمیکنه، خراب میکنه. لعنت خدا بر شیطون، یه بسم الله، یه نفس عمیق، صبر.
25. رفاهزدگیِ آلاینده.
26. دخالت های غیر لازم در کارهای دیگران: و لا تَجَسَّسوا. یه ایرادِ جدِّی هم هست. هم وقت خودشو میگیره، هم باعث میشه که ذهنیت مردم نسبت بهش منفی بشه، دعوا پیش میاد.
27. دغدغه های منفی، مشغولیت های ذهنیِ باطل: به همه ی چیزهای بی خود فکر میکنه، به همه چی حتماً باید فکر کنه. سؤالِ اساسیِ هستی: «که چی؟». اگه یه نفر توکّل به خدا داشته باشه، این حرفا رو نمیزنه.
28. افسوس گذشته را خوردن: این افسوس باطلِ. جُز این که سوهانِ روحت میشه هیچ فایده ای نداره.یه بار فاعتبروا عبرت میگیری، امّا قرار نیست که هِی اینو بزنی تو سرت. امیر مؤمنان(ع): الاشتغال بالفائت یضیع الوقت؛ پرداختن به عمر گذشته، زمان رو هدر میده.
29. توهّم آینده رو زدن: اُمنیه های باطل. سیر تو خیالات و توهّمات. شیطون دست ما رو میگیره میبره تو خیالات، خیالاتی که بعضی هاش واسه گذشته است، بعضی هاش واسه آینده، اگه اینجور میشد بعدش اینجور میشد؛ خُوب نشده دیگه، اصلاً فکر کردن در موردش باطلِ.
30. استزلال: این یکی از روشهای ابلیسِ. متزلزلت میکنه. میخوای یه تصمیمی بگیری، نه من نمیتونم؛ نه میتونی، باید محکم بری جلو، از خدا اراده بخواه، بسم الله بگو، نیّت خیر بکن، یه صدقه هم بنداز، برو جلو.
31. ناآشنایی و بی اعتمادی به توانایی های خودمون: بعضی موقع ها ما اصلاً توانایی های خودمونو نمیشناسیم؛ اگه بشناسیم، خوب میتونیم بهره وری داشته باشیم. دُور و بَرِمون بعضی موقعا این استعدادها هست نمیبینیم. این کاری رو که سپردیم به یه غریبه، برادر خودم خیلی خوب میگرفته انجام بده، هم بهش اعتماد بیشتری دارم، هم نزدیکترِ به من.
32. عدم شناختِ امکاناتِ دُشنَشت و خوشنَشت: این مورد خیلی مهمِّ. دُش یعنی بد، ضد. خوش یعنی خوب. دشنشت و خوشنشت شرایطیِ که شما دخیل نیستید، یهو پیش میاد. دشنشت: کارخونه کنار خونه. خوشنشت: پارک کنار خونه. شناخت امکانات دشنشت و خوشنشت یعنی موجسواری. مؤمن باید موجسوارِ خوبی باشه، کیّس و تیز باشه، از شرایط حُسنِ استفاده رو بکنه.
33. رودرواسی داشتن با افرادِ دیگر و عدم توانایی در نه گفتن: این بسیاری از وقتِ ما رو ضایع میکنه. خیلی راحت بگو نه نمیتونم ببخشید، به خدا بد نیست. اون دنیا بابتِ همین نه نگفتنِ انقدر حسرت میخوری که نگو. وقتی هدایتِ الهی مطرحِ با هیچکی رودرواسی نداشته باشید، وقت ندارم، کار دارم آقا. بعضی موقعا میایم توضیح میدیم که چی کار دارم، به طرف مقابل چه ربطی داره؛ نه آخِی این فکر میکنه من دارم می پیچونمش؛ به دَرَک که فکر میکنه، آدمی که فکر میکنه تو به این سادگی می پیچونیش اصلاً رفیقِ خوبی نیست. اعتماد، شرطِ اوّلِ رفاقت و همراهیِ.
34. تمارُض: دوست داره خودشو گول بزنه. دچار بیماریِ فرافکنی و وانمود سازی. کنکور قبول نشده؛ اسباب کشی داشتیم و ... . بپذیریم؛ برعکس مردم با همچین آدمی بیشتر حال میکنند، میگن عجب آدمِ صادقیِ.
35. اوقات انتظار کشیدن: این زیادِ چون بدقولَند. متروی ژاپن: کوپن 1 دقیقه تأخیری. بیکار ننشینید: کتاب کوچیک، سخنرانی خوب، حفظ کلمه ی انگلیسی و ... .
36. ترس و محافظه کاری: نترسید، مشورت کنید، توکّل به خدا کنید، توسّل بکنید، محکم مثلِ شیر برید تو دلِ ماجرا. حتّی اگه یه جاهایی خطا کرده باشید، خدا می چرخونه براتون(سنّتِ امداد)؛ یعنی با برنامه ریزیِ خودت میخوردی زمین، خدا میاد از دلِ همون برات خیر و برکت بیرون میکشه.
37. بر عهده گرفتن کارهایی که در اون تخصّص نداریم: نه وقت خودتو بکُش نه وقت مردمو. قدرتِ نه گفتنَ رو نداره که هیچ، ... . تخصّصش رو دارم امّا وقتش رو ندارم.
38. نداشتن دفترچه ی یادداشت: از اصلی ترین ها، از دزدهای حرفه ای. اگه ادّعا کرد من بدونِ نوشتن تو ذهنم میمونه، ادّعایی کرده بالاتر از نبوّت، چون در قرآن داریم که حضرت یوشع یادش رفت؛ گفت شیطان از یادم بُرد، یعنی یکی از کارایی که شیطون انجام میده از یادِ انسان بردنِ. موبایل ها به جای دفترچه ی یادداشت. تذکّر دادن و یادآوری. تولّد فلانی، روز قبلش یادت بندازه.
39. تکرارهای بیهوده: 50 بار یه سریالو میبینه. اخبار تکراری گوش میکنه، هر کسی رو یه جوری سواری میگیره نامرد شیطون.
40. نداشتن برنامه برای شرایط بحرانی و غیر قابل پیش بینی: همیشه یه چیزی داشته باشید بتونید استفاده کنید: کتاب جیبی و ...، دیگه هیچی نبود، ذکر میگی. شرایط خیلی غیر قابل پیش بینی بود، میبخشیم، ایرادی نداره همچین فوتِ وقتی.
اصول مدیریت زمان
سه نکته ی اساسیِ اصول مدیریت زمان: 1. حساس نمودن ذهن و احساس کردن این که عُمرمون داره تلف می شه. 2. شناسایی دزدهای وقت. 3. جستجوی راهکارهایی برای جبران و جلوگیری از ضرر و اتلاف زمان.
اصول مدیریت زمان:
1. اصل برنامه ریزی برای کوچکترین واحد زمانی: تهیه ی رئوس برنامه ها(5، 6 تا) مثل خانواده، ورزش، عبادت، مطالعه و ... . هرکدوم در سال چقدر وقت بذاریم. چه کتابی رو چقدر. پول بدیم برامون کتاب بخونند. گنفرانس کتاب در گروه مطالعاتی به صورت اشتراکی.
2. اصل استفاده از برنامه ریزها در مدیریت زمان: یادآوری رئوس برنامه ها با دفترچه یادداشت یا موبایل و یا ... . تهیه ی جدول کارهای غیر مفید مثل مزاحمت دوستان، ترافیک، تلفن و ... . 10 دقیقه برنامه ریزی در روز، حداقل 1 ساعت ما رو جلو می اندازه. تنها 3 درصد مردم برنامه شونو رو کاغذ می نویسند.
3. اصل اولویت بندی کارها: کسی که همه ی کاراش مهمّند، هیچ کار مهمّی نداره. 50، 60 درصد کارای ما غیر ضروری اند؛ از بقیّه 15 درصد اهم و 85 درصد مهم اند که باید برای 15 درصدِ اهم، 85 درصد از وقت و برای 85 درصد مهم، 15 درصد از وقتمونو بذاریم(بر عکس). حذف کارای تکراری.
4. اصل شناسایی با راه های صرفه جویی در وقت: جدا کردن برنامه ی روزانه و کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت و باید رو کاغذ و جلوی چشم باشه. نوشتن کارها و تیک زدنشون که این طوری آدم خالیمی شه. دوستی رو که باهاش قرار ملاقات نداریم به هیچ وجه نبینیمش. همیشه دفترچه یادداشت همرامون باشه. از اطلاعات کپی داشته باشیم. در نظر گرفتن کارها بر مبنای نماز اول وقت. چک و بررسی کردن کارایی که احتمال خطا دارن(تیک زدن). تو مسافرتا مثلا با اتوبوس، خودتون آهنگ داشته باشید. استفاده از تکنولوژی های نوین در ارتباطات و برنامه ریزی. دقت در مسائل ریز تکراری مثل شارژ موبایل و پول خُرد داشتن برای صدقه و عوارضی و تاکسی و ... .
5. اصل فقط روزی 1 ساعت [حداقل]: اگه تو روزای کاری 1 ساعت بیرون بکشیم [برای زبان و حفظ قرآن و ...]، در سال میشه 260 ساعت که معادلِ 32 روز کاملِ کاریِ؛ یعنی 12 ماهمون می شه 13 ماه.
6. اصل کلید طلایی: یعنی هدف گذاری و هدف مندی. داشتن سُؤل و اُمنیه(هدف کوتاه بلند و بلند مدت). پرسیدن سه سؤال: 1. چیستی: تا تاریخ فلان به اهداف زیر برسم. 2. چرایی: می خوام به اهداف زیر برسم چون ... . 3. چگونگی: برای رسیدن به اهداف مذکور باید ... .
7. اصل توجه به نوسانات و حالات: یعنی قابلیت انعطاف در مدیریت زمان مثل غذا خوردن و درس خوندن و ورزش کردن و باید عادات غلطو حذف کنیم و آماده ترین و پُرانرژی ترین حالاتمونو بشناسیم و اولویت ها رو دخیل کنیم. شارژترین حالات در قبل از ظهرِ: اولویت کارها. توجه به خواب قیلوله در تقویت حافظه: در مدارس ژاپن، اتاق خواب دارن که نیم ساعت در ظهر بخوابند. در مفاتیح: دعا برای افزایش حافظه مثل دعای امین الله برای هوش زیاد. اِدمان و مداومت در خوردن 21 دونه مَویز و خوردن کندر و ... .
8. اصل واگذاری وظایف: کمک از متخصّصان و دستیاران و خانواده و ... به طور محترمانه، و وقت گذاشتن ما هم برای اونا. اهل بیت(ع) شاگردان تخصّصی تربیت می کردند در فقه و کلام و ... و برای مناظره به آن ها اِرجاع می دادند.
9. اصل لحظه ی غیب: ثانیه ها و زمان هایی فقط برای خود که انگار غیب می شیم؛ برای برنامه ریزی و بررسی کارها و ... مثلا رفتن به حرم امامان و امام رضا(ع) که شیاطین راه ندارن.
10. اصل مثبت اندیشی و فال نیک زدن: هر عُسری بعدش یُسریِ. تبدیل تهدیدها به فرصت.
11. اصل توجه به امروز: عبور از گذشته و عدم تکرار گذشته ی غیر مفید. تسویف و فردا فردا نکردن. برنامه ریزی برای آینده. امام علی(ع): گذشته ات تمام شد، آینده ات املِ، فقط وقتی که در آن هستی عمل است. امام علی(ع): عمر تو وقتیِ که توش هستی.
12. اصل استراحت های منظّم: با قابلیتِ تغییرِ. خدا هم یه روزو تعطیل کرده. مَن حصّل فی تعطیل عطّل فی تحصیل. مثلا هر 6 ماه یه بار به تفریح و از طبیعت خدا عشق کردن. کار کار کار در نتیجه مریضی و وقت برای مریضی.
13. اصل هشتاد بیست(قانون پارتو): 20 درصد تصمیم هاست که بدنه ی زندگی و بدنه ی پیشرفتمونو تشکیل می ده؛ 80 درصد حواشیِ. 20 درصدِ یه کتاب مفیدِ معمولاً. نگاه به فهرست کتاب، و اونایی رو که می دونیم نخونیم.
14. اصل بهبود مدّت اجرا: گاهی مدّتِ زمان اجرا متغیّرِ؛ انگیزه یا انرژی مون کم بوده یا در محاسبات اشتباه کردیم. باید انرژی تزریق بشه با اصول مدیریت روابط انسانی: نوشتن تاریخ تولّد دوستان در سررسید و هدیه ی تولّد یا پیامک تبریک تولّد دوستان، نذر کردن که این کار انجام بشه: نذرهای خوشگل، نذر امام زمان(عج). تدبّر و اندیشه ی مجدّد. استفاده از تجربه و مشاوره(پول بده برای زمان).
15. اصل ساده سازی(اصل فقط یکی): تبدیل کثرت ها به واحد. یه جا به این نتیجه می رسیم که فقط یکی یا همه در راستای یکی.
16. اصل تطویل و تغییر طول زمان و برکت دادن به آن(اصل بسط زمان یا اصل برکت): مثل ساعت برناردِ. برکت در نسل حضرت ابراهیم(ع). برکت در غذا. شناساییِ زمان های با برکت: شبای قدر، اعیاد دینی، روز جمعه، سحرهای هر صبح و شب. ساعتایی که تو حرم اهل بیت(ع) هستیم از عُمر حساب نمی شه. برای زیاد عمر کردن: زیاد حرم امام حسین(ع) رفتن؛ برنامه برای کربلا رفتن(حداقل در نیّت). دعای برکت زمان: اللهم انی أسألک خیر هذا الیوم و نوره و هُداه و برکته و طهوره و معافاته، اللهم إنی أسألک خیره و خیر ما فیه و أعوذ بک من شرّعه و شرّ ما بعد(خداوندا، از تو خیر این روز و نور و هدایت و برکت و پاکی و بخشودگی اش را خواستارم. خدایا، از تو خیر این روز و خیر آنچه در آن است میطلبم، و از شرّ این روز و شرّ آنچه در آن است به تو پناه میبرم). فال نیک زدن، برات خیر می ریزه. عوامل طول عمر:با وضو بودن(کارِ 30 ثانیَس)، لطف و احسان نسبت به خانه، سحر خیزی و بیدار بودن بین طلوعین،کنترل عمل زناشویی، صدقه دادن(باعث می شه خدا قضا رو برگردونه)، صله ی ارحام(در حد 10 دقیقه)، حُسن خُلق: یه کاری کن که ازت جدا می شن، با لبخند جدا بشن؛ مثلا بگی روزِ خوبی داشته باشی، دوری از گناه، شاد کردن پدر و مادر، نداشتن بدهکاری، تحصیل علم، احسان به مردم که به عُمر و زمان برکت می ده. افزایش سطح مهارتمون: همزمان هم بنویسیم و هم گوش کنیم با تمرین، داشتن آموزش تندخوانی، یادگیری تایپ فارسی از کیبوردی که فارسی نداره و هزار چیز دیگه. توالی و ترتیب داشتن در کارها به زمان برکت می ده. پرداختن به کیفیت ها به جای کمیت ها(مثال اقیانوس و چاه).انجام دادن کارای خوب واسه اون دنیا مانند حدیث پیامبر(ص): کسی که برای رفع نیاز برادر مؤمن خود کوشش نماید، مانند این است که نه هزار سال خداوند متعال را عبادت نموده در حالی که روزها را روزه گرفته و شب ها را هم شب زنده داری نموده.(دیگه عُمر از این بیشتر می خوایم؟ خدا دنبالِ اینِ که بِبَرِ بهشت). دست کشیدن رو سرِ بچه یتیم. آب دادن به مردم(پیامبر(ص) فرمودند که اگه یه مشک نو بگیری و به مردم آب بدی تا کهنه بشه، بهشتتو تضمین می کنم)؛ خدمت به خَلق از همه چی بیشتر جایزه داره. گسترش خیر در جامعه مثلِ احسان کردن: اگه پول نداری احسان کنی لبخند بزن، نذرِ این که روزی یه کار برای خدا انجام بدین. روزها رو بشناسیم: پیامبر(ص): روز جمعه، آقای همه ی روزهاست؛ یعنی از عید قربان و عید فطر هم بالاترِ پس برنامه های عبادی مثلِ صله ی ارحام درین روز باشه. پیامبر(ص): سحرخیزی درش برکت است: مثلا باعث می شه کمتر تو ترافیک بیفتیم یا ماشین زودتر بیاد.
17. اصل عمل به جای امر: به جای این که زور به نایِت بدی، به پایت بده. گاهاً تا ورود فیزیکی خودمون نکنیم، کار حل نمی شه. رسول الله(ص) در خندق کندن و مسجد سازی به بقیه انرژی می داد و خودش از همه بیشتر کار می کرد؛ قُر نمی زد و انرژی منفی نمی داد.
18. اصل انتخابِ بهترین ها برای اندیشیدن و گفت و گو: برنامه داشته باشیم که بهترین زمان هامونو استفاده کنیم برای اندیشیدن. مغزای بزرگ درباره ی اندیشه ها سخن می گن؛ متوسط درباره ی رویدادها؛ کوچک درباره ی افراد و مسائل مادی؛ خیلی کوچک درباره ی خودشون.
19. اصل انتخاب مکان مناسب برای بهره وریِ زمان: در حالتی که دوست داریم کارمونو کنیم؛ مثلا هر جا که راحتیم مطالعه کنیم تو کتابخونه یا لَم بدیم.
20. اصل توجه به تمامِ بازه ی زمانی: نباید بین شروع و وسط و پایان کاری فرق بکنه؛ از اول تا آخر با یه انرژی و انگیزه ی ثابت. ما ایرانیا تا آخرش کار نمی کنیم یهویی همه می ریزند حمله می کنند به سبد کالا، یا برای امتحان آخرش شروع می کنیم به خوندن.
21. اصل توجه به ابزارها و وسیله ها: تکنیک مهیّا کردن ملزومات. بررسی ها نشون داده که 30 درصد وقت، مشغول مهیّا شدنِ امورِ که خیلی زیادِ. باید بایگانیِ مدارک داشت و برای هر چیزی جایی مهیّا کرد.
22. اصلِ گاهی دیرتر بروید: هر جلسه ای رو، ببینیم میشه دیرتر رفت یا نه؛ البته اگه بی احترامی نشه.
23. اصل استفاده از اوقات سوخته: زمان های افسردگی، خواب، غذا خوردن، خستگی، رفت و آمدها و ... رو میشه ازشون بهره بُرد: اخبار گوش کردن، نوشتن، تبدیل غذا خوردن به جلسه ی کاری(البته به غذا خوردن به عنوان زمان سوخته نگاه نمی کنیم؛ در روایات داریم که زمان غذا خوردن جزءِ عمرمون حساب نمی شه، یعنی نباید تند تند خورد ولی می شه ازش بهره برد). همراه داشتن دفتر کوچیک یا کتاب کوچیک، ضبط صوت، قرآن برا حفظ و ... برای این وَر و اون وَر رفتن. تبدیل خواب به عبادت: دیگه تایم سوخته نیست. عبادت در خواب: با وضو خوابیدن، ختم قرآن با 3 بار سوره ی توحید، پیامبران(ع) رو شفیع خود قرار دادن با صلوات بر حضرت محمّد(ص) و پیامبران(ع)، مؤمنین رو خشنود کردن با طلب استغفار براشون، حجّ عمره با تسبیحات اربعه قبل از خواب.
24. اصل وجود ناظر بر اعمالمان: اصل شیشیه رفلکسِ خودمون. خدا و امام زمان(عج) ناظر بر اعمالمونند.
25. اصل شجره ی ممنوعه: تمام حرام ها باید شجره ی ممنوعه باشه؛ یا حداقل بگیم یه سِری کارها رو نباید انجام بدیم.
26. اصل استفاده از عرض زمان: برنامه ریزی برای طول زمان یه برنامه ریزیِ مُضحِکِ. دکتر هشام طالب:«مفهوم زمان برای برخی همان لحظه ای است که بیشترین فرصت در بالاترین حدّ ممکن در آن نهفته است. این افراد بر زمانبندیِ مناسب تأکید بسیار می ورزند. کارشناسان امور تبلیغات به ما می گویند که هیچ چیز ارزشمندتر از فکری که به موقع مطرح می شود نیست. اگر بتوانی بیاموزی که لحظه ی مناسب را به محضِ رسیدنِ آن بشناسی و شکار کنی، و پیش از رفتنش آن را غنیمت شُماری، مشکلات زندگی به کمترین حدِّ خود خواهد رسید. معنی زمان برای برخی دیگر، تنها اندازه گیریِ ثانیه ها، دقیقه ها، سال ها و ساعت هاست. آن ها هرگاه به زمان می اندیشند، یا ساعت را به خاطر می آورند یا تقویم را؛ در این صورت زمان برای آن ها تنها دارای یک بُعد است و آن هم طولِ زمان است. این مفهوم، پائین ترین حدِّ درک از زمان است. آن ها که زمان را این گونه می شناسند، هیچ شاهکاری را خلق نکرده اند، امّا فاجعه اینجاست که شناختِ زمان تنها به این مفهوم، انگیزه را نابود می کند، جوشش خلّاقانه را فرو می نشاند و کاری را در زمانِ معیّن به اجرا نمی گذارد. بر این اساس اگر یک هفته ی کامل برای انجام کاری زمان داشته باشیم، کارِ ما یک هفته طول خواهد کشید، اگر دَه روز برای آن مهلت داشته باشیم، دَه روز. بنابراین، کارها به اندازه ی وقتی که برای ما معیّن شده است شتاب خواهند یافت و یا کُند حرکت خواهند کرد». مستطیل به طول 100 متر و عرض 1 متر رو اگه عرضش رو بکنیم 2 متر، مساحت دو برابر می شه. حسین فهمیده ناکام نیست چون از عرض زمانش استفتده کرده. ادامه ی سخن دکتر هشام طالب: «امّا از سویی افرادی هستند که معنیِ واقعی به زندگی می بخشند، از این رو که برای گذشتِ زمان به کیفیّت، عمق و میزان ژرفای آن می اندیشند. برای این انسان ها زمان، زندانیِ ساعت یا اسیرِ تقویم نیست، فعالیّت های آن ها از روحیه ی ایثار و اشتیاق مایه می گیرد و با آن هدایت می شوند، نه با ساعت ها و هفته ها. به کار خویش بسیار معتقدند و به سوی اهدافِ خود با چنان قدرت و روحیه ای حرکت می کنند که عبورِ زمان را نمی شناسند. آن ها وقتِ خود را با کاری که دوست دارند گره زده اند و فعالیّت های شان گزارشِ رسالتی است که اهداف و آرمان های درخشانِ آن ها تعیین می کند.(کتاب مدیریت و رهبری در تشکّل های اسلامی، ص 225). ابوعلی سینا: من از عرضِ عُمرم بهره می برم.
27. اصل افزایش عُمر: دو نوع مرگ داریم: اجل مُسَمَّی(حتمی) و اجل معلَّق. سوره انعام/2: هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْترُونَ؛ او کسى است که شما را از گِل آفرید؛ سپس سرآمد (غیر حتمى براى عمر شما) مقرّر داشت؛ و سرآمد معیّن (و حتمى عمر شما) نزد اوست؛ سپس شما (در توحید و قدرت او) تردید مىکنید. امام صادق(ع): مَن یَموتُ بالذُّنوب اکثرُ مِمَّن یَموتُ بالآجال، و مَن یعیش بالإحسان اکثر مِمَّن یعیش بالأعمار؛ تعداد کسانی که در اثر گناهان (زودتر) می میرند، بیشتر از کسانی است که اجلشان سر آمده و می میرند، و تعداد کسانی که به واسطه ی خوبی و احسانِ بر دیگران زندگی می کنند، بیشتر از کسانی است که به عمر مقرّر و مقدّر شده برایشان زندگی می کنند. الهی أعوذُ بک مِن الذّنوبِ الّتی تُعَجِّلُ الفَناء. برخی از گناها مرگو نزدیک میکنه(کاهنده های عمر در روایات): 1. ظلم و ستمگری 2. قطع رَحِم با خویشاوندان 3. قتل والدین(جوون مرگ میشه) 4. عاق والدین 5. عمل مُنافی عفّت(زنا در جامعه: مرگ فُجئه) 6. سوگند دروغ 7. بستن راه رفت و آمد مسلمانان، مثل دوبل پارک کردن 8. ادّعای به ناحق پیشوایی و رهبری کردن 9. ناسپاسی نسبت به خدمات و احسان دیگران(لطف مردم رو وظیفه ی مردم می دونه) 10. سبُک شمردن نماز 11. چشمِ زخمِ مردمان بد دل: پیامبر(ص): إنّ العَینَ لَتُدخِلَ رجل القبر و الجمل القَد. العینُ حق و لَو کان شَیءٌ سابقُ القدرِ سبقت العین: اگر چیزی از تقدیر پیشی می گرفت، حتماً چشم بد می بود. امام صادق(ع): لَو نُبِشَ لَکم عن القبور لَرَأیتُم أنّ الأکثرَ موتاهم بالعین لِأنّ العین حقّ. ألا إنّ رسولَ الله(ص) قال العین حقٌّ فمَن أعجَبه لِأخیه شیئاً فَلِیَذکُرِ الله فی ذلک فإنّه إذا ذَکرَ الله لَم یَضِرُّ. برای دفع چشم زخم: آیه ی «و إن یکاد»، همراه داشتن سوره های حمد، ناس، فلق، آیه الکرسی. امام صادق(ع): العین حق و لیس تَأمِنُها منک علی نفسک و لا منک علی غیرک فَإذا خِفتَ شیئاً مِن ذلک فقُل ما شاء اللهُ لا حول و لا قوّهَ إلّا بالله العلیّ العظیم ثلاثً. امام صادق(ع): هر کس به چیزی از رفقایش به شگفت آمد، سریعاً به او «بارک الله» بگوید. امام صادق(ع): تعویذ و افسون نشاید مگر برای تب و چشم زخم.
28. اصل تنافُس(حسّ تکامل طلبی و میل به رُشدِه): سوره ی مطففین/26: و فی ذلک(شراب بهشتی) فَلِیَتَنافَسَ المتَنافسون؛ و برای رسیدن به شراب بهشتی، راقبان باید از هم پیشی بگیرند. این، دو معنی داره: 1. بعضی نعمات الهی خاصِّ و باید مسابقه داد؛ مثل رسیدن به رتبه ی اول کنکور. 2. نفس رو شبیه نفس دیگر کردن. شبیه نفسِ شریف کردن که بهترینش امام زمان(عج) است: اللَّهُمّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. حضرت عبّاس(ع) در داغِ برادر دیدن هم شبیه امام زمانش(ع) شد. سنجیدن کارای خود با امام زمان(عج): اگه امام زمان(عج) بود چیکار میکرد. در دعاها زیاد داریم: و جَعَلنا مِن خیر اعوانه و انصاره؛ و ... . من جُزءِ اوّلینا میخوام باشم؛ میخوام معاونش باشم، دستِ راستیش باشم. فقط در حکومت امام زمان(عج) هرچی رتبه بالاتر تقوا بیشترِ. در غیر اون، فقط ولایت فقیهِ که تشعشع ولایت معصومِ. دعای افتتاح: الّلهمّ إنّا نَرغَبُ الیک فی دولةٍ کریمةٍ تُعِزُّ بها الإسلام و أهله و تُذِلُّ بها النّفاق و أهله و تجعلنا من الدعاة الی طاعتک و القادة الی سبیلک. وجود رقیب: 1. رقابت مثبت: دویدن دو آهو. 2. رقابت منفی: گرگ دنبالِ آهو. بعضی اوقات وجود گرگ از آهو هم مهمترِ، انرژی می گیره، دشمن موشک میسازه، باید موشک بسازی عقب نمونی.
29. اصل معجزه ی نیّت: قدرت روح و نیّت، اثری عجیب غریب در استفاده و بهره وری در عمرمون داره. زمانو به گذشته برمیگردونه. گفتیم زمانو متوقّف کردیم و بسط دادیم؛ حالا می ریم به گذشته، اینا از عجائب تشیّعِ. امام رضا(ع) به ریّان بن شبیب: یا ابن شبیب إن سرک أن تسکن الغرف المبنیة فی الجنّة مع النّبی و آله صلوات الله علیهم فالعن قتلة الحسین علیه السلام. یا ابن شبیب إن سرک أن یکون لک من الثّواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین علیه السلام فقل متی ما ذکرته: یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزاً عظیماً .اگه از تَهِ قلبت باشه برات می نویسند. پیامبر(ص) در جنگ به یارانش: ما در مدینه افرادی را باقی گذاشتیم و ما هیچ سرزمینی را نپیمودیم و بر هیچ تپّه ای بالا نرفتیم، در هیچ سراشیبی ای قدم نگذاشتیم مگر اینکه آنان نیز با ما بودند. یاران: چگونه ...؟ حضرت(ص): با نیّت هایشان. با نیّت آدم میتونه بره به کربلا، بره به گذشته، بره بین در و دیوار از حضرت فاطمه(س) دفاع کنه. امام علی(ع): علی قدرِ نیّة تکونُ مِن الله عطیّة. به اندازه ی نیّتتون از خدا میگیرید. نیّت یار امام زمان(عج) شدن یا زندگیِ گوسفندی کردن؟ امام باقر(ع): گاهی پیش می آید که برادر مؤمن حاجتی از او می خواهد و او ندارد که حاجتش را بدهد، امّا در دلش به او اهتمام می ورزد، خدای تبارک و تعالی به سبب همین اهتمام او را به بهشت می برد. و عین کار رو براش مینویسه. امام صادق(ع): إنّ العبد لینوی من نهاره أن یصلّی باللیل فتغلبه عینه فینام فیثبت اللَّه له صلاته و یکتب نَفَسه تسبیحاً و یجعل نومه علیه صدقة؛ بندهاى در روز نیت میکند که در شب نماز بخواند ولى خواب بر چشمانش غلبه میکند و میخوابد، خداوند آن نماز را براى او ثبت میکند و نَفَس او را تسبیح و خوابش را براى او صدقه قرار مىدهد. اینایی که میرن جهنّم خیلی بی عُرضه و خُلند. پیامبر(ص) به اباذر: یا اباذر! لِیَکُن لک فی کلّ شیء نیتاً صالحاً حتّی فی النّوم و الأکل. همه ی کارها به نیت امام زمان(عج): ازدواج: تا فکرم مشغول نشه تا برای امام زمان(عج) کار کنم، خواب، دستشویی و ... .
30. اصل تولّدِ دوباره: از معجزه های تشیّعِ. در سخنان اهل بیت(ع) بیش از 30 مورد کار برای تولّد دوباره پاک شدن پرونده به استثناء حقّ النّاس اومده. پیامبر(ص): هر کس یک روزِ ماه رمضان را روزه بگیرد، از گناهانش خارج می شود؛ مانند روزی که مادرش او را به دنیا آورده است. یا روزه گرفتن در تمام ماه رجب، یا 3 روز آخر ماه شعبان. زیارت امیرالمؤمنین(ع) و اولادش(ع). غسل و کفن کردن و دفن میّت. اقدام برای برطرف کردن حاجت بیمار. غسل اوّلو وسطو آخر ماه رجب. شب زنده داری. خوندن نماز امیرالمؤمنین(ع). خوندن نماز اوّل ماه شعبان که 12 رکعتیِ. نماز شب سیزدهم ماه شعبان. زیارت قبور شهدای آل پیامبر(ع) و به نیّت صله ی ارحام با پیامبر(ص). زیارت امام رضا(ع) همراه با غسل زیارت. خوندن سوره ی قدر هنگام وضو. نیکو وضو گرفتن. شرکت در تشییع جنازه ی دوستان اهل بیت(ع). خوندن معوذتین و توحید قبل از خواب. صلوات بر پیامبر(ص). ذکر لا حول و لا قوّة إلّا بالله. بسم الله و لا حول و لا قوّة إلّا بالله گفتن هر روز 10 مرتبه. خواندن بعضی از ادعیه: دعای افطار؛ دعای یا علی یا عظیم ...؛ دعای الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَلَا فَقَهَرَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بَطَنَ فَخَبَرَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَلَکَ فَقَدَرَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُحْیِ الْمَوْتى وَ یُمِیتُ الْأَحْیَاءَ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ خَرَجَ مِنَ الذُّنُوبِ کَهَیْئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ(سه بار قبل از خواب). همه ی این کارها با اخلاص. از همه مهمتر: زیارت قبر مطهّر سیّدالشّهداء(ع). گریستن و گریاندن(تباکی کردن) برای امام حسین(ع)(یا ادای گریه بدون ریا). روز گواهیِ ثبتِ روزِ تولّد داشته باشید. بگید امروز من متولّد شدم و پاکِ پاکم.
31. اصل بهره وری از زمان های طلایی(Golden Time): اصل سَهَر و سَحَر. سهر: بیداری تو شب، کلّ شبو زنده داری. سحر: بیداری دم صبح، دم اذان. نصفِ عمرمون شبِ، هدر ندیم و برنامه داشته باشیم.قرآن نمیگه یوم القدر، میگه لیلة القدر. معراج پیامبر(ص) در شب: لیلة مِن المسجد الحرام. مواعده ی موسی(ع) با خدا در 40 شب. مبنا بر شبِ. در شب دروازه های جدید باز میشه، برای هرکس هم نیست، اونایی که دنبال خوابن بذار برن بخوابن. قُم الّلیلَ إلّا قلیلاً(مزمل/2). وَ مِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّک عَسى أَن یَبْعَثَک رَبُّک مَقَاماً محْمُوداً: ای پیامبر، اگه میخوای به مقام محمود برسی شب رو بلند شو، تهجّد کن(سهر). در زیارت عاشورا، مقام محمود(و أسئلُه أن یُبُلِّغَنی المَقامَ المَحمودَ لکم عند اللهِ): رسیدن به مقام محمود با نماز شب. یاران امام زمان(عج) باید بفهمند که اهل نماز شب باشن. 1 ساعت بیداری در دل شب رو خدا مشتریِ. چقدر خدا عاشقِ اشکیِ که تو دلِ چشمِ خوابزده تَرِش میکنه. دعای ندبه دسته جمعی. خدا به این زندگی و چشم برکت میده. السَّهَرُ روضةُ المشتاقین. السَّهَرُ أحَد الحیاتین. افضل العبادة سهر العیون بذکر الله سبحانه. سهر العیون بذکر الله فرصة السُّعداء و نزهة الأولیاء. ویژگیِ شیعیانِ امیرالمؤمنین(ع): رُهبانٌ باللّیل أسَدٌ بالنّهار. ویژگیِ غیرِ شیعیانِ امیرالمؤمنین(ع): جیفَةٌ باللّیل بَطّالٌ بالنّهار.
32. اصل تقویت اراده: خیلی مهمِّ. پیامبران اولوالعزم(ع)، یعنی صاحب اراده، که یک مقام ویژه است. به هیچ چیز عادت نکنید، حتی به عبادت(تغییر ذکر رکوع و ...). امام صادق(ع): بدن در کاری که اراده در موردش قوی است، از خود [به هیچ وجه] ضعف نشان نمیدهد. گوته: مرد با اراده، جهان را مطابق خواست خود تغییر میدهد. عوامل تقویت اراده: همنشینی با افراد با اراده. تمرینِ اراده کردن؛ بدن بفهمه این آدمِ با اراده ایِ، جرئت پیشنهاد گناه رو نداره. ایجاد تعهّد بین خودتون و خدا.پرهیز از خطا و گناه؛ گناه اراده رو میشکنه.
33. اصل دقّتِ فرودِ خمپاره: نه کم نه زیاد. خال زدن. برخی امور مثل داروند، با زودتر یا دیرتر خوردن، بدتر هم میشی. تأثیر عدد توی زمان؛ مثلاً تأکید شده اعمالِ 40 روزِ انجام بدید. مَن أصبح لله أربعین صباحاً جرت ینابیعُ الحکمة مِن قلبه إلی لسانه. امام صادق(ع): هر کس کار خیری را شروع کند، تا 1 سال قمری ادامه دهد و زیر 1 سال قطعش نکند.
34. اصل کمی بیشتر از دیروز: و اوفوا بالکیل. کار نیکو کردن از پُر کردن است. در ظرف زمانی ثابت، یه سِری کارها رو سعی کنیم بیشتر انجام بدیم. بیشتر انرژی بذاریم.
35. اصل آخرین روز زندگی: احساسِ بدِ ماندگاری و فرصت همیشگی بودن، خیلی بدِ. انگشتر امام سجاد(ع): مرگ. گواهیِ فوت تونو بزنید تو اتاقتون. یه چیزی مثل عکس قبرستون بزنید تو اتاقتون تا یاد مرگ بیفتید. امام صادق(ع): إِذَا أَوَیْتَ إِلَى فِرَاشِکَ فَانْظُرْ مَا سَلَکْتَ فِی بَطْنِکَ وَ مَا کَسَبْتَ فِی یَوْمِکَ وَ اذْکُرْ أَنَّکَ مَیِّتٌ وَ أَنَّ لَکَ مَعَاداً؛ آنگاه که در بسترت مأوا می کنی دقّت کن که امروز از چه چیزهایی بهره گرفتی و چه چیزی گرد آوردی و به یاد بیاور که می میری و قیامتی هم داری که آنجا باید حساب پس بدهی. امام سجّاد(ع): صل صلاة مودع؛ یه جور نماز بخون انگار آخرین روزِ عُمرتِ. صبح پا شدی بگو خدایا من مردم تو منو زنده کردی. خواب مرگِ. هر شب باید توبه کنید و شهادتین بگید. امام مجتبی(ع): و اعمَل لدنیاک تَعیشُ ابداً و اعمل لآخرتک کأنّک تموتُ غداً. برنامه ریزیِ اخروی: امشب قرارِ بمیری؛ برنامه ریزی دنیوی: 1000 سال میخوای عمر کنی. تهیّه کردنِ 20-25 تا از کارایی که دوست دارید قبل از مرگتون انجام بدید؛ هر 5-6 ماه یه بار بهش نگاه کنید. صِرفِ نگاه کردن مثل موشک میندازتون جلو.
36. اصل اندیشه سپس عمل.
37. اصل کار در شرایط زیر صفر: فإنّ مع العسر یسرا(شرح/5). سیجعلُ اللهُ بعد عسرٍ یسرا(طلاق/7). برای هر عُسر دو جور یُسر: یه یسر همزمان و یدونه هم بعدش. بابت هر سختی دو گشایش. صاحب جواهرالکلام، مرحوم شیخ محمّدحسن نجفی، خبر مرگ بچّش رو میدن، یه خُرده قرآن و بعد بقیّه ی مباحث کتابشو نوشت. ایشون به صاحب جواهر مشهورند. نیوتن، فواصل ستاره ها رو شبا با تسبیح اندازه میگرفت. آدمای بزرگ تو جاهای سخت کار بزرگ کردند.
38. اصل تعلّلِ کاریِ خلّاق: بعضی موقع ها کار سخت میشه، می تونی یه تعلّل به وجود بیاری امّا با خلّاقیت؛ زمانی که کارِ کم ارزشی رو عقب بندازیم. وقتی که خستگیِ زیادی داریم، بریم بخوابیم. زمانی که نیاز به بررسی بیشتر وجود داره. وقتی کیفیت میاد پائین و نتیجه ی مطبوع کم میشه. قاعده ی تزاحم: تشخیص اولویت ها تو فقه ما، که خیلی اهمیت داره؛ مثلاً اگه نماز جلوی مهمون بخونی، ریا میشه، بعداً بخون(عبادت بی ریا).
39. اصل زیستن برای دو بار زیستن: رجعت. خدا اینا رو دوباره برمیگردونه رو زمین. مرگ رو هم به بازی گرفتند. أنّ رجعتکم حقّ لا شک فیها و یَحشرُ فی زمرتکم و یَکُرُّ فی رجعتکم و یُمَلِّک فی دولتکم و یُشَرِّف فی عافیتکم و یمکّن فی أیّامکم. در جای دیگه: و یُمکِّننی فی دَولتکم و أحیانی فی رجعتکم. امام صادق(ع): به همراه مهدی(عج) 27 نفر از پشت کوفه ظاهر می شوند: 15 نفر مؤمنین قوم موسی(ع) هستند؛ همانها که به راه راست هدایت می کردند و به عدالت فرا می خوانند. 7 نفر از اصحاب کهف، همچنین یوشع بن نون و سلمان و ابو دجانه ی انصاری و مقداد و مالک اشتر، که همگی در خدمت او و از یاران و کارگزاران او می باشند. عوامل مؤثر در رجعت: 1. درخواست از خدا: اللّهمّ إن حالَ بَینی و بَینَهُ المَوتُ ...(دعای عهد). 2. 40 روز پیاپی دعای عهد خوندن. 3. جوری زندگی کردن که خدا بگه این می صَرفه یه دور دیگه اصلاحات انجام بده روی زمین. منتظران ابا صالح، خودشون مصلحند.
40. اصل تحلیل فُقدان: بررسیِ این که کاری که انجام گرفته اگه انجام نمیگرفت چی میشد. یاد میگیری تو برنامه ریزی های بعدیت هم، این اصل رو دخیل کنی.
41. اصل خود یا با دیگری: بررسی این که میزانِ اتّکای ما به دیگران چقدرِ. نترس؛ به خاطر ترس از تنهایی، طرف کار انجام نمیده. نباید از اقلیّت ترسید. قُلْ إِنَّمَا أَعِظکُم بِوَحِدَةٍ أَن تَقُومُوا للَّهِ مَثْنى وَ فُرَدَى(سبا/46). إنّ إبراهیمَ کان اُمّةً(نحل/120). یکی مرد جنگی به از صد هزار تَن. ضرب المثل عربی: فلانی واحد کألف. وقتی خدا هست، نترس از تنهایی، خدا برکت میده، یه شبِ برات فراهم میکنه.پیامبر(ص) یه تَنِ جلوی جهلِ اون منطقه ایستاد. حضرت ابراهیم(ع) در برابر نمرود. حضرت موسی(ع) در برابر فرعونیان. امام حسین(ع) در برابر اراذل و اوباش.
42. اصل با نشاطی و فرار از پیریِ زودرَس: بعضیا خودشونو به تمارض میزنند. تمرکز بالا، احساس سوار بودن بر کار. انرژی مضاعف. بهره وریِ بالا. امام علی(ع): الحُزنُ یَهدِمُ الجسد؛ حزن و اندوه بی خود، جسمتو متلاشی میکنه. شما بابت چیزی که می خورید زخم معده نمی گیرید، آنچه شما را می خورد زخم معده به شما می دهد. مؤمن، شادِ. اباعبدالله رفت شهید شد که ما شاد باشیم. روزی که تو اون گناه نباشه شادیِ. امام علی(ع) شوخی می کرد با این همه سختی.
43. اصل اختصاص دادنِ اقلّ زمان برای کار(قانون پارکینسون): برای هر کاری اندازه تعیین کنید و گرنه هر چقدر بهش زمان بدی می بَره.
44. اصل نامیرایی و پرونده های جاودانی: سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز / مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. امام علی(ع): إنّما خُلِقتم للبقاء لا للفناء. راه های رسیدن به این مقام: 1. شهادت در راه خدا: وَ لا تحْسبنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فى سبِیلِ اللَّهِ أَمْوَتَا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ(آل عمران/169). شهید زنگی آبادی، امضای کارنامه ی بچّش با رنگ قرمز. 2. علم آموزی: امام علی(ع): العلماء باقون ما بقی اللّیل و النّهار.
45. اصل کار و عمل صالح: لباس عمل، تو را جاودانه می کند و نمی پوسد؛ تو را باقی می دارد و از بین نمی رود. اعمال ماتأخّرِ نیکو از خود بذارید. پیامبر(ص): سَبعَ اسبابَ نوشته میشه ثوابُها للعبد بعد از وفاتش: مردی که 1. غرس النّخلاً. 2. حفر بئراً، 3. اجری نهراً. رودی رو جاری کنه، آب برسونه دستِ مردم. 4. بنی مسجداً. 5. کتب مصحفاً. کتابی بنویسه. 6. ورث علماً. علمی برا خودش باقی بذاره. 7. خلّف ولداً صالحاً. بچّه ی خوبی از خودش باقی بگذاره، یستغفر له بعد وفاته.
46. اصل قطره قطره جمع می گردد: از زمان های کوتاه نگذرید. دکتر ماردِن کُرد، یکی از آثارشو هنگام رفتن به خونه ی بیمارانش تو ماشین نوشت. دکتر بُرنی، زبان فرانسه و ایتالیایی رو در زمان رفتن به اداره و برگشت ازش نوشت. مرحوم مدرّس خیابانی، کتابش با موضوع مترادفات زبان فارسی رو هنگام صرف صبحانه نوشت. حافظای قرآن از اینا استفاده می کنند.
47. اصل صدور بلیط برای ثانیه های روز: روز، قطاری با 24 واگن، هر واگن 60 کوپه، هر کوپه، 60 صندلی. برای تک تکِ اینها بلیط بفروشید و گرنه قطارتون با 50 درصدِ مسافرا میره. در قرآن، تخت بلقیس از 2000 کیلومتر در چه زمانی اومد؟ توی ثانیه، نور میتونه 300.000 کیلومتر بره، تو نمیتونی؟ معصوم فرمود: زمان مَرکبِ توِ، سوار شو، بتاز. یه جا فقط تو قرآن خدا به جانِ پیامبر(ص) قسم خورده(پُر اهمّیّتِ): لَعُمرک إنّهم لفی سکرتهم یعمهون(حجر/72)؛ به جانِ تو ای محمّد که قوم نامبرده(قوم لوط) در مستیِ خود آن چنان بودند که نمی فهمیدند چه می کردند. مبادا دنیا مستمون کنه از دست بریم. إنّ ربّک لَبِالمرصاد(فجر/14).
با برنامه ریزی می تونیم.