نبض دلـم کنــار " تــ ــو " آرامــ میزند

با که گویم غم دل جز تـــو که غمخوار منی، همه عـالم اگرم پشت کند یـــار منی

نبض دلـم کنــار " تــ ــو " آرامــ میزند

با که گویم غم دل جز تـــو که غمخوار منی، همه عـالم اگرم پشت کند یـــار منی

می خوام
شعری شوم سپید
تا تـ ــو مرا بسرایی
ای آمیخته در همه لحظه های منـــ
" یا بن الحســن " ... !!!

طبقه بندی موضوعی

۱۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

جوان باید از چهارده سالگی به بعد مسئولیت زندگی خودش را به عهده بگیرد و بعد تو این دوران، شروع بکند به تلخی کشیدن، رنج کشیدن و لذت بردن. اگر هیچ سختی نداشتی، با سختیِ عبادت با خودت کار بکن. همین سختی بیدار شدنِ برای نماز شب، نمی دانی چه قدر اخلاق آدم را خوب می کند. این سختی را تحمل می کنی؟ می گوید: نه، خوابم می آید. خب، خوابید. انگار خدا نمی فهمد تو نصف شب خوابت می آید، برای همین گفت: نماز شب. تو خوابت بیاید حال خودت را بگیری، اخلاقت خوب می شود. آدم به زور نصف شب بلند شود، این زور را به خودش بگوید. هیچ چیز مثل زور گفتن ها به خود، اخلاق آدم را درست نمی کند، هوای نفس انسان را فرو نمی ریزد، انعطاف پذیری انسان را بالا نمی برد، مبارزه با نفس، خوبیش به این است که اخلاق خوبی به انسان می دهد. در مرحله ی دوم، اخلاق خوب، فوایدش به دیگران می رسد. اول فوایدش به خودت می رسد. برای رابطه ی با خدا، برای شکوفایی استعدادهات و برای آرامشت و لذت بردنت از حیات، حتی از روابط اجتماعی، بیشتر لذت می بری. آدم خوش اخلاق، زود عصبانیتش فرو کش می کند. دیر عصبانی می شود. دیر کینه توز می شود. اصلاً خودش است دیگر. یعنی در روابط اجتماعی خودش پر بهره است و بیشتر لذت می برد.

۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۱۹
خدیجه خاوری


ابو تراب (ع) را گفتند:
- چه کردی که علی شدی ؟
حضرت فرمودند ؟
 نگهبان دلم بودم
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۱۲
خدیجه خاوری

 

بی دل شدم ،
دلبرشدی و من بی دل این چنین ،
درجستجوی تو دلدار
آمدم ...
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۱۰
خدیجه خاوری

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۴۹
خدیجه خاوری

 


غسل در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آیینه ی ادراک انداز
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آینه ی پاک انداز
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۱۷
خدیجه خاوری


علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
جمال یوسف زهرا طلوع بایدکرد

چه انتظار عجیبی است درد دوری تان
به سجده امده ایوب از صبوری تان

بنام حضرتتان لقمه را فرو بردیم
کمی برای تو ای کاش غصه می خوردیم

دکان حیله و نیرنگ ارزو داریم
و از تصدق نام تو ابرو داریم

عجب دیار عجیبی است وادی دنیا
عجب فریب قشنگی است وعده فردا

کسی به فکر تسلاى قلب مجنون نیست
کسی شبیه تو اقا دو دیده اش خون نیست

به جرم بودن ما غایبى تو ای اقا
که نسل فاطمه را نائبى تو ای اقا...

 

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۳۲
خدیجه خاوری

عطر انتظار

گرچه خسته ام، گرچه دلشکسته ام،

باز هم گشوده ام دری به روی انتظار

تا بگویمت، هنوز هم به آن صدای آشنا امید بسته ام.

 

ای تو صاحب زمان! ای تو صاحب زمین!

دل، جدا ز یاد تو آشیانه ای خراب وبی صفاست

یاد سبز و روح بخش تو یاد لطف بی نهایت خداست

کوچه باغ سینه ام، ای گل محمدی، به عطر نامت آشناست

آنکه در پی تو نیست، کیست؟

آنکه بی بهانه تو زنده است، در کجاست؟

 

ای کرامت وجود! باد غربتی که می وزد به کوچه های بی تو،

بوی مرگ می دهد، - بوی خستگی، فسردگی -

کوچه ها در انتظار یک نسیم روح بخش،

یک پیام آشنا و دلنواز، سینه را گشوده اند.

کوچه های ما همیشه عاشق تو بوده اند.

 

ای کبوتر دلم هوایی محبتت!

سینه ام، آشنای نعمت غم است

گر هزار کوه غم رسد، هنوز هم کم است

از درون سینه ام ناله های مرغ خسته ای به گوش می رسد.

بالهای زخمی ام، نیازمند مرهم است.

 

صبحگاه جمعه ها آفتاب یاد تو ز «ندبه»های ما طلوع می کند.

آنکه شب پس از دعا، با سرود اشتیاق و نغمه امید،

با دلی سفید خواب رفته است،

روز را به شوق دیدنت شروع می کند ای تو معنی امید و آرزو!

ای برای انتظار عاشقانه، آبرو!

عشقهای پاک، در میان خنده ها و گریه های عاشقان،

پیش عصمت الهی ات، خضوع می کند.

 

ای بهانه ای برای زیستن!

اشتیاق، همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است.

جمکران، جلوه ای از انتظار و شوق ماست

ای بهار جاودان، ای بهار آفرین،

ما در انتظار مقدم توییم، ای امید آخرین!

 

ای عزیز دل، پناه شیعیان ای فروغ جاودان!

سایه بلند نام و یاد تو، از سر و سرای عاشقان بیقرار، کم مباد

قامت بلند شوق، جز بر آستان پرشکوه انتظار، خم مباد..

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۱۰
خدیجه خاوری

موعود خدا مرد خطر می خواهد

آری سفر عشق، جگر می خواهد

ای جمعیت میلیونی عصر ظهور

او سیصد و سیزده نفر می خواهد!

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۰۸
خدیجه خاوری

خیال تو در هیچ سبک شعری نمی‌گنجد

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۵۱
خدیجه خاوری


بهارِ چشمهای ترم
دلتنگی هایم را با کدام قایق خیال روانه ی دل دریائیت کنم
تا بدانی چه قدر دلتنگم
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۳ ، ۰۸:۴۹
خدیجه خاوری